- ۱۶ بهمن ۹۶ ، ۰۸:۱۷
- ۱ نظر
روزنامه فرهنگ جنوب/علی سواری:
شاید تا ۲۰ سال پیش به مخیله کسی خطور نمیکرد که جلگه خوزستان قرار است با مساعدت دولتمردان به نماد بیابانزایی، خشکی و فرسایش خاک تبدیل شود. هیچکدام باور نداشتیم جلگه خوزستانی که همیشه رودهای دائمی پر آب در طول سال داشته را در حال دفن شدن زیر خاک ببینیم. حالا دغدغه و مطالبه نخست مردم خوزستان سلامت است نه اشتغال و امنیت و یا هر چیز دیگر. حالا خوزستان...
آری ما نیز میتوانیم ساعتها از حال بد خوزستان و سرفههای دردآور کودکانمان بگوییم و گوشهای بنشینیم و اشک بریزیم و مسببان این وضع را نفرین کنیم. اما چه فایده؟ تا کی باید به گفتن ماوقع اکتفا کنیم؟ و صرفاً از وضعیت رنجآور خودمان روضه مکشوفه بخوانیم؟ چاره کار حتماً جز این است که صرفاً به بازگویی دردها بسنده کنیم.
همه درد را میشناسیم و بلکه هر روز با گوشت و پوست و استخوانمان لمس میکنیم. و مدعی هستیم درمان را هم میشناسیم. پس بیایید به این سؤال مهم و حیاتی بپردازیم که چرا؟ چرا همچنان خوزستان با سرعت تمام به سمت نابودی حرکت میکند و اعتراض و انتقاد ما بیثمر بوده است؟ حلقههای مفقوده این گره کجاست که فریادهای مردم ما را ابتر کرده است؟ و به طور مشخص چرا خوزستان در زمینه آب نتوانسته حق خود را از دولت بگیرد؟ سؤالی که بنا دارم در پی پاسخ آن باشم.
شاید تا ۲۰ سال پیش به مخیله کسی خطور نمیکرد که جلگه خوزستان قرار است با مساعدت دولتمردان به نماد بیابانزایی، خشکی و فرسایش خاک تبدیل شود. هیچکدام باور نداشتیم جلگه خوزستانی که همیشه رودهای دائمی پر آب در طول سال داشته را در حال دفن شدن زیر خاک ببینیم. حالا دغدغه و مطالبه نخست مردم خوزستان سلامت است نه اشتغال و امنیت و یا هر چیز دیگر. حالا خوزستان...
آری ما نیز میتوانیم ساعتها از حال بد خوزستان و سرفههای دردآور کودکانمان بگوییم و گوشهای بنشینیم و اشک بریزیم و مسببان این وضع را نفرین کنیم. اما چه فایده؟ تا کی باید به گفتن ماوقع اکتفا کنیم؟ و صرفاً از وضعیت رنجآور خودمان روضه مکشوفه بخوانیم؟ چاره کار حتماً جز این است که صرفاً به بازگویی دردها بسنده کنیم.
همه درد را میشناسیم و بلکه هر روز با گوشت و پوست و استخوانمان لمس میکنیم. و مدعی هستیم درمان را هم میشناسیم. پس بیایید به این سؤال مهم و حیاتی بپردازیم که چرا؟ چرا همچنان خوزستان با سرعت تمام به سمت نابودی حرکت میکند و اعتراض و انتقاد ما بیثمر بوده است؟ حلقههای مفقوده این گره کجاست که فریادهای مردم ما را ابتر کرده است؟ و به طور مشخص چرا خوزستان در زمینه آب نتوانسته حق خود را از دولت بگیرد؟ سؤالی که بنا دارم در پی پاسخ آن باشم.